رضا پورکریمان

ReZa PouRKaRiMaN
رضا پورکریمان

تو دنیای منی اما ؛ به دنیا اعتمادی نیست !

پیام های کوتاه

بایگانی

۵۵ مطلب با موضوع «• کتاب 1984-جورج اوروِل» ثبت شده است

.

صفحه 47-48

ذهنش به سوی دنیای پیچیده دوگانه باوری کشیده شد. دانستن و ندانستن، آگاهی از صداقت کامل و گفتن دروغ های ساختگی، اعتقاد همزمان به دو عقیده که یکدیگر را خنثی می کردند در حالی که میدانی متضاد هم هستند، استفاده از منطق، ادعای پایبندی به اخلاق و زیر پا گذاشتن آن، اعتقاد به ناممکن بودن دموکراسی و پذیرش حزب به عنوان پاسدار دموکراسی، فراموش کردن هر آنچه که لازم است به فراموشی سپرده شود و باز در موقع لزوم آن را به یاد آوردن و مجدداً به فراموشی سپردن و بالاتر از همه به کار بستن همین فرایند در مورد خودـ که نشان دهندۀ نهایت هوشمندی بود: به شیوه ای آگاهانه القای ناآگاهی کردن و بعد یک بار دیگر، نا آگاه شدن از هیپنوتیزمی که در مورد خود انجام داده ای. حتی برای درک کلمۀ «دوگانه باوری» می بایست از دوگانه باوری استفاده می شد.
.

۰۸ تیر ۰۲ ، ۱۴:۰۰

.


صفحه 47

اگر بقیۀ مردم دروغِ حزب را می پذیرفتندـ اگر تمام مدارک با هم جور بود و یک چیز را نشان می دادـ آن وقت دروغ به تاریخ راه می یافت و به حقیقت بدل می شد. شعار حزب این بود :
«هر کس گذشته را در دست بگیرد، آینده را در دست دارد، هر کس حال را در دست بگیرد، گذشته را در دست دارد.» و به این ترتیب، گذشته، گرچه در اصل قابل تغییر بوده، ولی هرگز تغییر نکرده بود. از ازل تا ابد حقیقت همان چیزی بوده که الان هست. خیلی ساده بود. تنها جیزی که لازم بود پیروزی های پایان ناپذیر بر حافظه بود. به این کار «کنترل واقعیت» می گفتند؛ و در زبان نوین،«دوگانه باوری».

۰۸ تیر ۰۲ ، ۱۱:۰۰


متانت و بی پروایی رفتار دخترک انگار تمامی یک فرهنگ و سیستم فکری را نابود می کرد.گویی همین یک حرکت با شکوه می توانست برادر بزرگ،حزب و پلیس افکار را به دیار عدم بفرستد.

۰۷ تیر ۰۲ ، ۰۰:۰۰

احساس میکردم در میان جنگل های کف دریا سرگردان است و در دنیایی مهیب که خودش هیولای آن است، گم شده است. تنها بود. گذشته مرده بود. آینده غیر قابل تصور بود. چگونه میشد اطمینان یافت که حدااقل یکی از انسان های دور و برش طرفِ اوست؟ و چه طور میشد دانست که سلطۀ حزب برای همیشه پایدار نخواهد ماند ؟ به جای جواب، چشمش به سه شعار روی دیوار سفید وزارت حقیقت افتاد:

- جنگ، صلح است.

- آزادی، بردگی است.

- نادانی، توانایی است.

یک سکۀ بیست و پنج سنتی از جیبش در آورد. روی آن هم با حروف بسیار ریز همان شعارها نوشته شده بود و در روی دیگر سکه تصویر برادر بزرگ حک شده بود. حتی چشم های تصویر روی سکه هم آدم را دنبال می کرد. روی سکه ها، روی مهرها، روی جلد کتاب ها، پرچم ها، پوسترها، کاغذ روی پاکت های سیگارـ همه جا. همیشه چشم ها تو را زیر نظر دارند و صداهایشان در گوش می پیچد. خواب یا بیدار، در حال کار یا خوردن، داخل خانه یا بیرون، درحمام یا تختخوابـ راه گریزی نبود. هیچ چیز جز چند سانتیمتر مکعب فضای درون مغزت مال خودت نبود.

۰۶ تیر ۰۲ ، ۰۰:۰۰


منو میکشن من اهمیتی نمیدم به پشت گردنم شلیک میکنن اهمیتی نمیدم مرگ بر برادر بزرگ اونا همیشه به پشت گردن آدم شلیک میکنن باشه من اهمیتی نمیدم مرگ بر برادر بزرگ...

۰۵ تیر ۰۲ ، ۱۷:۰۰

دستگیری ها بدون استثنا شبانه انجام میشد. یک تکان ناگهانی که آدم را از خواب می پراند، دست خشنی که شانۀ آدم را تکان می داد، نوری که در چشم می تابید، چهرهای خشنی که اطراف تختخواب حلقه زده بودند. در بیشتر موارد نه گزارشی دربارۀ دستگیری و نه دادگاهی وجود داتشت. فقط افراد ناپدید می شدند. همیشه هم شب ها این اتفاق می افتاد. نام فرد را از دفاتر ثبت پاک می کردند، همۀ اسنادی را که مربوط به کارهای او بود، نابود می کردند. موجودیت او را انکار می کردند و سپس طرف را به فراموشی می سپردند. آدمی نیست و نابود میشد. در این جور مواقع می گفتند: فلانی «بخار» شد و به هوا رفت.

۰۲ تیر ۰۲ ، ۰۰:۰۰

♦ وزارت صلح که به امور جنگ می پرداخت

♦ وزارت عشق که برقراری قانون و نظم را بر عده داشت.

♦ وزارت فراوانی، که مسئول امور اقتصادی بود.

♦ ترسناک ترین وزارتخانه، وزارت عشق بود. هیچ پنجره ای در آن نبود.

• "امانوئل گلداشتاین (دشمن مردم) ّ | Emanuel goldsten

• انجمن برادری | شبکه ای مخفیانه از توطئه گرانی که هدفشان سرنگونی دولت بود.

۰۱ تیر ۰۲ ، ۰۰:۰۰

( Big Brother - برادر بزرگ اشاره به فرد یا حزب حالک در کشورهای دیکتاتوری دارد که تک تک افراد جامعه را از هر حیث تحت نظارت و سلطۀ خویش دارند.) برادر بزرگ مراقب توست.

پلیس افکار

وزارت حقیقت یا همان مینی ترو (minitro)

جنگ، صلح است.

آزادی، بردگی است.

نادانی، توانایی است.

مینی ترو-مینی پَکس-مینی لاو--مینی پلینتی

+ پست بعدی در تاریخ 1 تیر 402 - ساعت 00:00 منتشر خواهد شد.

۳۰ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۳۰

صفحه 14

کتاب 1984 ما را از خطری آگاه می کند که امروز تمام انسان ها با آن رو در رو هستند، خطر جامعه ای با آدم های ماشینی که کوچکترین نشانی از فردیت، عشق و افکار نقادانه در آنها باقی نمانده است، ولی به دلیل "دوگانه باوری" از وضعیت خود آگاه نیستند. چنین کتاب هایی هشدارهایی جدی و قدرتمند محسوب می شوند و چه تلخ خواهد بود اگر خواننده از سر خودبینی، کتاب 1984 را صرفاً داستانی درباره خشونت استالینیستی ارزیابی کند و اشارۀ آن به جامعۀ امروزی ما را در نیابد.

+ پست بعدی در تاریخ 30 خرداد 402 - ساعت 00:30 منتشر خواهد شد.

۲۸ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۰۰

صفحه 12

نکته مهم دیگر در بحث اوروِل، رابطۀ تنگاتنگی با دوگانه باوری دارد و آن عبارت از این است که با دستکاری ماهرانۀ ذهن، فرد دیگر، چیزی بر خلافِ آن چه که فکر می کند، نمی گوید، بلکه به متضاد آن چیزی که حقیقت است، فکر می کند. بنابراین، برای مثال، اگر او استقلال و انسجام فکری خود را به طور کلی از دست داده باشد، و در ضمن خود را متعلق به کشور، حزب و یا مؤسسه بداند، پس دو به علاوۀ دو می شود پنج، یا بردگی، آزادی است. و از آنجا که دیگر به تفاوت بین حقیقت و غیر حقیقت آگاه نیست، احساس آزادی می کند.

انسان می تواند در برابر این تصویر، دو واکنش از خود نشان دهد: یا بیش از پیش نا امید و تسلیم شود، یا با پذیرفتن این که هنوز دیر نشده است، با شجاعت و شفافیت بیشتر با این مسئله برخورد کند.

۲۷ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۰۰

صفحه 11

هرمان کان، یکی از نویسندگان زبده، موضوع های مرتبط به راهبردهای اتمی، از این هم فراتر می رود. وی می گوید: «...به عبارت دیگر جنگ وحشتناک است، در این مورد بحثی نیست، اما صلح نیز همین طور است و به جاست با محاسبات امروزی مقایسه ای بین وحشت جنگ و وحشت صلح صورت بگیرد تا ببینیم کدام یک بدتر است.»

۲۶ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۰۰

صفحه 11

• دوگانه باوری : به این معناست که فرد به طور همزمان، در یک مورد خاص دو عقیدۀ متضاد داشته باشد و هر دو را نیز بپذیرد...این فرایند باید آگاهانه باشد، در غیر اینصورت نمی تواند با دقت کافی انجام شود. اما در عین حال باید ناآگاهانه باشد وگرنه احساس خطا، احساس گناه به همراه می آورد.

۲۵ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۰۰

(صفحه 10 و 11)

اوروِل به شما، "چگونه ممکن است میلیون ها نفر اشتباه کنند" جملۀ  "چگونه ممکن است حق با اقلیتی یک نفره باشد" را اضافه می کند و به روشنی نشان می دهد در نظامی که توجه به مفهوم حقیقت همچون یک حکم عیسی مرتبط با واقعیت منسوخ شده است. کسی که در اقلیت قرار می گیرد باید بپذیرد که دیوانه است.

۲۴ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۲۴

ص(10)کتاب جورج اوروِل

رهبران حزب، خود از هدف واقعی خویش، که همانا حفظ قدرت است، آگاهند. به زعم آنان؛ "قدرت وسیله نیست، بلکه هدفت است. و قدرت به معنی توانایی تحمیل درد و رنج بی حد به دیگر انسان هاست

(این تعریف از قدرت برگرفته از کتاب

escape from freedom

(اثر اریک  فروم می باشد)

۲۴ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۰۰

در بخش مقدمه ی کتاب 1984 نوشته ی "جورج اوروِل" میخوانیم

روحیه به تصویر کشیده شده در این کتاب، نومیدی نسبت به آیندۀ انسان است و به همگان هشدار میدهد که اگر روند تاریخ تغییر نکند، انسان ها در سراسر دنیا ،بی آنکه خود بدانند، خصوصیات انسانی خود را از دست می دهند و به آدم های ماشینی و بی روح تبدیل می گردند.

+ ته نوشت : 

از این پس تقریبا هر روز و یکی دو روز یه بار بخش های از کتاب 1984 - نوشته جورج اوروِل که از خوندنش بسیار لذت بردم و بسیار حیرت زده شدم و یه جاهایی هم با تصور و تجسم، ترسیدم؛ می پردازم و از قسمت هایی که نت برداری کردم منتشر خواهم کرد.
این کتاب رو اگر نخوندید واقعا و به شدت پیشنهاد میشه. 

۲۳ خرداد ۰۲ ، ۱۴:۱۷