رضا پورکریمان

ReZa PouRKaRiMaN
رضا پورکریمان

تو دنیای منی اما ؛ به دنیا اعتمادی نیست !

پیام های کوتاه

بایگانی

📚 کتاب 1984 - نوشته جورج اوروِل

جمعه, ۲ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ

دستگیری ها بدون استثنا شبانه انجام میشد. یک تکان ناگهانی که آدم را از خواب می پراند، دست خشنی که شانۀ آدم را تکان می داد، نوری که در چشم می تابید، چهرهای خشنی که اطراف تختخواب حلقه زده بودند. در بیشتر موارد نه گزارشی دربارۀ دستگیری و نه دادگاهی وجود داتشت. فقط افراد ناپدید می شدند. همیشه هم شب ها این اتفاق می افتاد. نام فرد را از دفاتر ثبت پاک می کردند، همۀ اسنادی را که مربوط به کارهای او بود، نابود می کردند. موجودیت او را انکار می کردند و سپس طرف را به فراموشی می سپردند. آدمی نیست و نابود میشد. در این جور مواقع می گفتند: فلانی «بخار» شد و به هوا رفت.

۰۲/۰۴/۰۲