رضا پورکریمان

ReZa PouRKaRiMaN
رضا پورکریمان

تو دنیای منی اما ؛ به دنیا اعتمادی نیست !

پیام های کوتاه

بایگانی

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

.

قدم میزنم توی کوچه ، خیابون
به یاد با همدیگه راه رفتنامون
دیگه خیلی وقته تو رفتی و نیستی
یه چشمم پر از اشک ، یه چشمم پر از خون
برام سخته وقتیکه یادم میاد اون
روزای خوشی ها ، با هم بودنامون
دلم تنگ میشه وقتی یادم میاد اون
همون لحظه ی خوب خندیدنامون
همون خاطرات قشنگ و قدیمی
بغل تو بغل ، مهربون و صمیمی
.
.
.
ولی وقتی یادم میاد اون روزی
که داشتی میرفتی بهم میگفتی
دیگه من بدم میاد از تو میفهمی ؟!
.
.
.
آره عشق نازم ، میفهم میفهمم
میخوای باشی با یکی دیگه میفهمم (!)
.
.
.

#ر_پ | تیرماه 95 | KaRaJ - Basement


♦ شعر "میفهم(!)  را اینجا بخوانید.


نوشته ی جدید الانتشارم با عنوان "میفهمم(!)" که در تاریخ 2016/8/14 - ساعت : 23/6 دقیقه نوشته بودم رو بامداد (6:30) امروز دوشنبه 24 آبان 95 در سایت "شعر نو" منتشر کردم.

* پ.ن : امیدوارم که لز لی متن رضایت داشته باشید و مورد پسند واقع بشه [چشمک] فقط از اونجایی که دلم میخواد نظرتونو بدونم ... خیلی خوشحال میشم اگر ایرادی داشت حتمن اعلام کنید. مرسی.

۲۴ آبان ۹۵ ، ۰۶:۵۱