رضا پورکریمان

ReZa PouRKaRiMaN
رضا پورکریمان

تو دنیای منی اما ؛ به دنیا اعتمادی نیست !

پیام های کوتاه

بایگانی

۱۷ مطلب با موضوع «+ دفتر #مکثار» ثبت شده است

‏یک منجلاب و یک باتلاق که زندگی نشد
‏از منجلاب رها و گرفتار در باتلاق که زندگی نشد 
‏بعد از زمین که پُر بود از فراز و نشیب
‏بهشت هم برای ما بهشت واقعی نشد (!)

‏⁧#ر_پ⁩ ⁦ #MeKXaR⁩ ⁧ #مینوت⁩ ⁧ #مکثار⁩ #شعر_نیست

۰۷ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۰۰

بعضی وقتا زمان جوری دیر میگذره انگار داره بهمون فرصت میده کاری رو که نکردیمو انجام بدیم 😐 جنابِ زمان بگذر از ما (!) انقدری پیر شدیم که توان کاری رو نداریم (!)

#مکثار #مینوت

۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۰۰

‏من از دنیای تو میرم
‏من از دنیای تو سیرم
‏من اینجوری نبودم که
‏بگم بی تو نمیمیرم
‏چیکار کردی با قلب من
‏که اینجوری ازت دل کند
‏یه جوری عاشقت بودم
‏نمیشد که ازت دل کند
‏یه کاری با دلم کردی
‏که از تو دیگه من سیرم
‏میری و بر نمیگردی
‏من از تنهایی میمیرم
‏⁧

#شهر_نیست⁩ ⁧ #مکثار⁩ ⁧ #آرپی⁩

۰۳ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۰۳

به تمومِ عالم و آدم قسم
‏که بدون تو منم یه بی کَسَم
‏تو نباشی و نپرسی حالمو
‏به خدا میگیره بغضم نفسم

‏⁧#مکثار⁩ ⁦ #MeKXaR⁩ ⁧ #ر_پ⁩

۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۸:۰۰

#ر_پ⁩ ⁧ #مکثار⁩

۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۰۰

‏آرزو کردم که دنیای تو باشم
‏آرزوهای من انگاری محالِ
‏فکر میکردم درختی کاشته باشم
‏اما میبینم که در حد نهالِ


‏⁧#مکثار⁩ ⁧ #شعر_نیست⁩ ⁧ #ر_پ⁩

۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۲۶

یه کاری با دلم کردی که هر کس دید ، گفت : مُرده

#مکثار⁩ ⁧ #شعر_نیست⁩ ⁧ #ر_پ⁩ ⁦ #R_P⁩

۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۰۰

‏تبر نزن به ریشه های ترم

‏کنار تو یه کبریت بی خطرم

‏تو رفتی و سوخت تمام تنم

‏من ماندم و دو چشم خیس و ترم

‏⁧ #مکثار⁩ ⁧ #شعر_نیست⁩ ⁧ #ر_پ⁩

۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۲۵

‏من یه لشکر داغون داغونم
‏تو میخوای بری پیشت نمیمونم
‏من خسته از این دنیای ویرونه م
‏هر کی منو دید فکر کرد یه دیونه م
‏تو شاید ازم خسته و دلگیری
‏چند وقته داری بهونه میگیری
‏من بد بوده رفتارم با تو شاید
‏همین باعث شده تحویل نمیگیری
‏⁧ #مکثار⁩ ⁧ #شعر_نیست⁩ ⁧ #ر_پ⁩

۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۷:۳۰

کوچیکتر کِ بودم،حتی از صدای بارونم بدم میومد چِ برسه #بارون.یعنی هر وقت کِ هوا ابری میشد بغضی دنیامو فرا میگرفت کِ انگار همهٔ آدمای دنیا مُردن و حالا آسمون داره بِ تنهاییم اشک میریزه (!) بزرگتر شدم؛حس همون حس و حالِ سابقِ،ولی دیگه از بارون و هوای ابری بیزار نیستم (!) #ر_پ #مکثار

۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۲۵

بعضی از آقایون اضافه وزن دارن ؛ بعضی از آقایون اضافه وَ زن دارن (!)

#مکثار #مینوت #ر_پ #Mekxar #minote #R_P

۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۰۰

‏من تویِ زندگیم،ایده های رنگارنگِ 🌈 زیادی داشتم ؛ ولی چه فایده که دنیا فقط خاکستری بود و رنگ نمی‌گرفت (!)

‏⁧ #ر_پ⁩ ⁧ #مکثار⁩ ⁧ #مینوت⁩

۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۰۲

بعضیا زن زندگی اند ؛ بعضیا هم زن ریدن به زندگی (!) و البته که بعضی ها هم مرد رویاها هستن و بعضیا هم مرد کابوس ها (!) در انتخاب خود بیشتر دقت بفرمایید (!) #ر_پ #مکثار

۰۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۷:۰۰

من مبتلا به غم ... من خوبِ سابقم (!)

#ر_پ #مکثار #مینوت

۱۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۰۰

• حائب :

مذهب رو حتی در حد کتاب های مصور تخیلی هم نمیتونم قبول داشته باشم (!)

#مکثار #ر_پ #مینوت

۱۱ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۱۲






تو از تمام زمین و زمان بُریدِه شدی

خدا به داد برسد (که) تو هَم دَریدِه شدی
برای رفتنت از ذهن من همین حالا
چِقدر حِیف و چه آسان تو بَرگُزیده شدی



رضا پورکریمان

2:22 | 12December
3SHaNBe 21 AzaR 96

۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۲:۲۲

درود.

در تاریخ 95/5/5 دفت شعر جدیدی با عنوان #مکثار در سایت "شعرنو" ایجاد کردم که در اولین شعر از این دفتر که به عمین نام #مکثار منتشر شد مجموعه ای از اشعار کوتاه دو بیتی و چهار پاره خود را منتشر نمودم که امیدوارم مورد استقبال واقع بشه و امیدوارم که دوست داشته باشید.

پ.ن : دوستان و بزرگواران محترم ، نکته ای رو باید در همینجا اشاره کنم که بارها و مکرراً در جاهای مختلف عنوان کردم و اونم اینکه ... من خودم رو به هیچ وجه شاعر ندونستم و نمی دونم و نخواهم دونست ... چون به نظر من شاعر به کسی گفته می شود که در زمینه بسیار مطالعه دارد و بسیار در این کار مهارت داشته باشد و ضمن اینکه تجربه ی بسیار بالایی در این زمینه داشته باشد. (البته این ها همه از نظر من با یک استاد و پیشکسوت کاملاً متفاوت است.). پس لطفاً و خواهشاً اگر جسارت میکنم و اسم شعر روی کارهام میذارم به دید یک علاقمند به دنیای بی کرانه هنر و دید یک دوست دار ترانه و شعر باشه نه فرا تر از اون. با تشکر.

+ دفتر شعر #مکثار را اینجا کلیک کنید و بخوانید. #مکثار

۲۲ مرداد ۹۵ ، ۰۴:۴۲ ۱ نظر