رضا پورکریمان

ReZa PouRKaRiMaN
رضا پورکریمان

تو دنیای منی اما ؛ به دنیا اعتمادی نیست !

پیام های کوتاه

بایگانی

کتاب 1984 - جورج اورول - صفحه 100

سه شنبه, ۷ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ

هزاران نکته ی جزیی بی فایده را به یاد داشتند،دعوا با همکاران.جستجو برای یافتن تلمبه ی گمشده ی دوچرخه،حالت چهره ی خواهری که سال ها پیش فوت کرده،گرد و خاک در صبح یک روز طوفانی هفتاد سال پیش،اما چیزی از واقعیات به درد خور در یاد آنها نمانده بود.مانند مورچه هایی بودند که اجسام کوچک را می بینند ولی از دیدن اجسام بزرگ عاجزند. و هنگامی که حافظه ضعیف بود و شواهد نوشتاری نیز تحریف شده بود ـ همه مجبور به قبول این ادعای حزب بودند که شرایط زندگی افراد بعد از انقلاب بهتر شده است،زیرا هیچ معیاری برای آزمودن درستی آن وجود نداشت و بعدها هم نمی توانست به وجود بیاید.
.

۰۲/۰۹/۰۷