بعضی وقتا زمان جوری دیر میگذره انگار داره بهمون فرصت میده کاری رو که نکردیمو انجام بدیم 😐 جنابِ زمان بگذر از ما (!) انقدری پیر شدیم که توان کاری رو نداریم (!)
#مکثار #مینوت
بعضی وقتا زمان جوری دیر میگذره انگار داره بهمون فرصت میده کاری رو که نکردیمو انجام بدیم 😐 جنابِ زمان بگذر از ما (!) انقدری پیر شدیم که توان کاری رو نداریم (!)
#مکثار #مینوت
حضرت ِآفتاب بتاب !
بتاب و اجازه نده سفیدی ابرها تو را شبیه کفن به خود
بپیچند و تو را شبیه من ، به خانهٔ ابدیات ببرند (!)
کفن برای مرده هاست ؛ لطفا نمیر جناب آفتاب ؛ لطفا
نمیر و بتاب بر این تنِ بی تاب(!)
با من قدم بزن ...
با من بمان ، بخوان ...
مگذار پاییز با بوی تعفن باران ...
خاطرات رفتنت را با خود به ذهن من بیاورد ...
حالم همیشه به هم میخورد از پاییز ...
مرا یاد کودکی هایم می اندازد ...
که زیر آسمان ابری و دلگیر و غم زده با
خیابانهای باران خورده و نم زده که انگار
هزاران ماهی در آن مسلخ به صلابه کشیده
شدند و آن روزها که انگار زمین بوی نا میداد.
غریبه آمد ... غریبه رفت (!) آمدنش بهر چه بود (؟)
هیچ نمیدانم ...
آن چیز که برایم کاملا مشخص است ، این است که
منهم غریبه شدم (!) با خود با زمین و زمان (!)
شهریور آمد ؛ مهر رفت ...
حکمت و قسمت را نمیدانم ...
ولی میندانم که قسمت من نبود که رفت ...
هر بار با خودم فکرمیکنم ...
اما به جایی نمیرسم ...
مقصد و مقصود او بود ...
او نیست و قاعدتاً مقصد و مقصودی هم در کار نیست ...
فرسوده میشم روز به روز و ماه به ماه و سال به سال ...
کاش تمام بشود برای همیشه این مکافات هر سال.
قبل از اینکه بخوام برم سر اصل مطلب ، میخوام یه توضیح مختصر در مورد سوالاتی که ممکنه در این بخش از تاپیک که عنوانش هست #مینوت ، جوابش رو بدم که تا حدی با این بخش آشنا بشید؛چون ممکنه در ادامه بیشتر به این بخش بپردازم.
۱-“مینوت” یعنی چی (؟)
۲- چیزایی که در بخش مینوت نوشته میشه چیه دقیقا (؟)
۳- توضیح آخر ...
💢 جهت مطالعه این بخش و مشاهده متن کامل بر روی «تیتر» مینوت در بالای صفحه کلیک کنید(تپ کنید)