◘ کتاب 1984 - نوشته جورج اوروِل - صفحه 258
وینستون اندیشید : با آدمی روانی که از تو باهوش تر است و با دقت به استدلال های تو گوش می کند و بعد خیلی راحت روی حماقت خود پافشاری می کند، چه می توان کرد ؟
اُبراین : حزب قدرت را فقط به خاطر خودش می خواهد. ما به خیر و صلاح دیگران علاقه ای نداریم. ما صرفاً به خود قدرت علاقمندیم . نه پول ، نه تجملات ، نه زندگی طولانی یا خوشبختی ، فقط قدرت ، قدرت مطلق.
آنها تظاهر می کردند و یا شاید هم باورشان شده بود که قدرت ناخواسته و برای مدتی محدود به آنها واگذار شده،و این که جایی در همین نزدیکی بهشتی وجود دارد که در آن انسان ها آزاد و با هم برابرند. ما اینطور نیستیم. ما می دانیم هر کس قدرت را تسخیر می کند ، قصد ندارد آن را از دست بدهد. قدرت وسله نیست ، هدفت است . هیچکس یک حکومت دیکتاتوری را برای محافظت از یک انقلاب به وجود نمی آورد؛بلکه انقلاب می کند تا یک حکومت دیکتاتوری درست کند. هدف تفتیش عقاید ، تفتیش عقاید است. هفد شکنجه ، شکنجه است. هدف قدرت ، قدرت است.
.