• هر وقت هستم ، کنارتم و هر وقت نیستم یقیناً به یادتم (!)
و دوستدار تو و مهربونی هات ، همیشه ، تا ابد در ذهن و
قلبم خواهی بود و خواهی ماند (!)
• اینو همیشه یادت بمونه 👌🏻❗️ جایِ تو همیشه در 🧠 و
در ❤️ من خواهد بود و خواهد ماند (!)
﮼رضاپورکریمان
• هر وقت هستم ، کنارتم و هر وقت نیستم یقیناً به یادتم (!)
و دوستدار تو و مهربونی هات ، همیشه ، تا ابد در ذهن و
قلبم خواهی بود و خواهی ماند (!)
• اینو همیشه یادت بمونه 👌🏻❗️ جایِ تو همیشه در 🧠 و
در ❤️ من خواهد بود و خواهد ماند (!)
﮼رضاپورکریمان
• این از همون آدمایِ پاییزی و سرده که بودن باهاش
یه جور درده و هر کسی که کنارش بوده رو دیوونه کرده (!)
خلاصه که خیلی نامرده (!)
﮼رضاپورکریمان
• اینا به آدما ارزش عن هم قائل نمیشن ؛ ولی
همینا به یه عن ارزش یه آدم قائلمیشن (!)
اینا یعنی خودِ همینا با عن فرقی ندارن (!)
﮼رضاپورکریمان،جمعه۱آذر۹۸
حضرت ِآفتاب بتاب !
بتاب و اجازه نده سفیدی ابرها تو را شبیه کفن به خود
بپیچند و تو را شبیه من ، به خانهٔ ابدیات ببرند (!)
کفن برای مرده هاست ؛ لطفا نمیر جناب آفتاب ؛ لطفا
نمیر و بتاب بر این تنِ بی تاب(!)
با من قدم بزن ...
با من بمان ، بخوان ...
مگذار پاییز با بوی تعفن باران ...
خاطرات رفتنت را با خود به ذهن من بیاورد ...
حالم همیشه به هم میخورد از پاییز ...
مرا یاد کودکی هایم می اندازد ...
که زیر آسمان ابری و دلگیر و غم زده با
خیابانهای باران خورده و نم زده که انگار
هزاران ماهی در آن مسلخ به صلابه کشیده
شدند و آن روزها که انگار زمین بوی نا میداد.
غریبه آمد ... غریبه رفت (!) آمدنش بهر چه بود (؟)
هیچ نمیدانم ...
آن چیز که برایم کاملا مشخص است ، این است که
منهم غریبه شدم (!) با خود با زمین و زمان (!)
شهریور آمد ؛ مهر رفت ...
حکمت و قسمت را نمیدانم ...
ولی میندانم که قسمت من نبود که رفت ...
هر بار با خودم فکرمیکنم ...
اما به جایی نمیرسم ...
مقصد و مقصود او بود ...
او نیست و قاعدتاً مقصد و مقصودی هم در کار نیست ...
فرسوده میشم روز به روز و ماه به ماه و سال به سال ...
کاش تمام بشود برای همیشه این مکافات هر سال.
در امتداد آن شب طولانی بود که نفس میرفت ...
دقیقه به ثانیه تبدیل شد بود و قلب به سرعت مسیر
رفت و برگشت یک آونگ ...
زمین به دور سرم میچرخید و من به دورِ یار ...
و چه ناتوان شده بودم ... بدن گاهی بدونِ خون ... سرد ...
مثل اواسط زمستان ...
و گاه گاهی خونِ بدن به جوش و خروش می افتاد ...
مثل کوه آتشفشان ...
دردها یکی پس از دیگری به تک تک اعضای بدنم هجوم
آورده بود و تا سر حد مرگ به جان و تنم حمله میکرد
و میتاخت و از پا در می آورد
.
.
.
زمین چرخید ... زمان ها سپری شد ... زمانه هم گذشت ...
ولی من از پا در آمده بودم و دیگر مرا یارای سخن نبود
و زیستنم لاجرم به جبر سپری شد.
•
تنها دلیل ِزندگی کردن ،تو بودی(!)
•
#R_P
📅۹۸/۳/۱۱ - 1 jun 2019
⏰ 11:11
🌍 iRaN - KaRaj
✍🏻 ReZa - PouRKaRiMaN
.
• ۳۶۵ روز کاری - تکراری
• ۳۶۵ شب درگیر بیکاری
• آخرش میفهمی ”بیگاری” بوده ؛ ”بیگاری”
.
.
.
• یا به عبارتی ۲۶۵ روز و شب ... ۱۲ ماه ... ۵۲ هفته ... ۸،۷۶۰ ساعت «بیگاری»
#R_P #ر_پ #RP
•
من حتی رو کاغذ هم شانس خوشبختی ندارم ؛ چه برسه به واقعیت.
•
﮼رضاپورکریمان | ﮼چهارشنبه۲۸فروردین۹۸ | ۶:۱۰
@MeKXaR
•
گذر روزهاتون بستگی به میزان غم هاتون داره (!) هر چی غم و غصه بیشتر ؛ گذر روزگار سخت و دیر تر (!)
هر روزِ من سه روزه (!)
#ر_پ ﮼رضاپورکریمان
•
•
وقتی میگید«هیچی از ارزش هامون کم نشده»عملا و علنا به شعور و شخصیت خودتون و مخاطب توهین میکنید!چون خودتون بهتر میدونید که در مواقع باخت و شکست؛چیزی که از بین رفته #زمان و #عمر آدمیزاده که از هر چیز با ارزش تری با ارزش تره!پس هیچوقت سعی نکنید بعد از #شکست از این جملات استفاده کنید.
•
🥀🍁🍂
_
_ ﮼یکصندلیبگذاروسطپاییزلعنتی
_ ﮼بنشیننظارهگرباشبراینآسمانکریه
_ ﮼بگذاربهجایِتوآسمانبباردبراینزمین
_ ﮼فقطبنشینوببینودقکنوبمیر (!) _
.
.
.
✍🏻
@pourkariman
• رضا پورکریمان
• پاییز ۹۷
قبل از اینکه بخوام برم سر اصل مطلب ، میخوام یه توضیح مختصر در مورد سوالاتی که ممکنه در این بخش از تاپیک که عنوانش هست #مینوت ، جوابش رو بدم که تا حدی با این بخش آشنا بشید؛چون ممکنه در ادامه بیشتر به این بخش بپردازم.
۱-“مینوت” یعنی چی (؟)
۲- چیزایی که در بخش مینوت نوشته میشه چیه دقیقا (؟)
۳- توضیح آخر ...
💢 جهت مطالعه این بخش و مشاهده متن کامل بر روی «تیتر» مینوت در بالای صفحه کلیک کنید(تپ کنید)