رضا پورکریمان

ReZa PouRKaRiMaN
رضا پورکریمان

تو دنیای منی اما ؛ به دنیا اعتمادی نیست !

پیام های کوتاه

بایگانی

"این زخم خورده را به ترحّم نیاز نیست ، خیر شما رسیده به ما ؛ مرحمت زیاد!"


۰۵ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۰

اینکه دلیل نمیشود چیزی که برای تو به پایان رسیده برای من هم تمام شود، لیوان آب را تو بنوشی اما توقع داشته باشی من هم دیگر تشنه ام نشود. راه رفته را تو بروی و من چشم بسته همان مسیر را بازگردم ،نه اینطور که نمیشود ننوشیده ام که بخواهم دوباره بنوشم ،نرفته ام که بخواهم دوباره بازگردم ! چیزی که برای تو به پایان رسیده برای من همانقدر تازه و پررنگ است ،اما اینکه تو نخواهی دیگر دوست بداری کار مرا سخت تر می کند چراکه من آدمِ دوست داشتنم! آدمِ همیشه دوست داشتن . . .

• حاتمه ابراهیم زاده



۰۴ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۰

شب میخوابی ، صبح بیدار میشی ؛ تلگرامتو چک میکنی ... خبرارو دونه دونه میخونی ؛ میبینی یکی از یکی بدتر و داغون تر ؛ هنگ میکنی ؛ نمیدونی از کدوم شروع کنی (؟) کدومو بگی (؟)

توییتر رو باز میکنی ؛ کمپین‌ها و کارزارهایی که توی اون روز باب و داغ شده رو مرور میکنی ؛ ولی بازم هرچی پیش میری میبینی کمه ؛ انگار اقناع نمیشی (!) خسته میشی ... کم میاری ... میبُری (!) دیگه نمیدونی چیکار باید بکنی ... چیو باید به کی ثابت کنی ... فقط میدونی که خسته شدی و دیگه طاقت و تحمل هیچی رو نداری ؛ حوصله انجام هیچ کاری رو نداری... یه کم به خودت و ذهنت استراحت میدی ... سعی میکنی که افکارتو مرتب کنی ... اما وخامت اوضاع و شرایط این اجازه رو بهت نمیده ... نا امید میشی ... البته باید داغون تر میشی ؛ چون اصلا امیدی نبوده که بخواد تبدیل به نا بشه (!) برای سرگرمی میری اینستاگرام رو چک میکنی ... میبینی یه عده رد دادن یه عده هم که اصلا و رسما گاو تر از همیشه ، جوری دارن زندگی میکنن که انگار اونجوری مسخره بازی در بیارن میتونن از اون شرابط تهوع برانگیز فرار کنن (!) البته من خودمم از همونام ... من از اونام که از فرط رد دادن گاو میشم و ادای آدمای بیخیال رو در میارم (!) میخوام که بی تفاوت باشم (!) ولی باز ته دلم میدونم که آخرش گوهیه که باید رید به حال مملکت (!) ذهنم پریشون تر از اینه که بخوام با توضیح و تفسیر بیان کنم (!) یه وقتایی هر نوع تلاش برای فرار عبث و بیهوده س (!) من آدمی ام که سعی میکنم عقلانی رفتار کنم (!) اما همین شرایط گوهی یه وقتایی جلوی عقل رو میگیره و احساساتته  که میرینه به خیلی چیزا (!) بعضی وقتا دیگه از حد و حدود روان پریشی خارج میشی ، پرخاش میکنی ، به در ، به دیوار ، به هر موجود زنده و یا هر کس و ناکسی که باعث و بانی شرایط الانت بوده (!) ناخودآگاه بیزار میشی از همه اطرفیات ؛ از آدمای دور و برت ... ناخوداگاه انتظاراتت بالا پایین میشه ، ناخوداگاه کمرت شکسته تر میشه ، ناخوداگاه موهای سفیدت بیشتر میشه ! ناخوداگاه نفس عمیق میشی و میفهمی که جوونیت داره ساده ی ساده ریده میشه (!)
و باز شب به سختی میخوابی ؛ البته شب که نه ... صبح ... دوباره این روال و روند مکرر مجدد تکرار میشه ... واقعا بعضی وقتا با خودم خیلی جدی فکر میکنم ... از خودم سوال میکنم ...

۳۱ تیر ۹۹ ، ۱۳:۳۱


سومین سری میوزیک میکس پادکست #مکثار با عنوان #رادیوگیرینُف منتشر خواهد شد و همچنین عنوان قطعه هم #قومِ_به_کَج_رفته خواهد بود.
💻 #محسن_چاوشی & #اسی
📲 #قوم_به_حج_رفته & #دُبی_دُبی
🎶 #قومِ_به_کَج_رفته ↩️
⏰ مدت زمان قطعه : 23 ثانیه
📲 زمان انتشار در این کانال و کانال گریفنُف بصورت همزمان در ساعت 20  دوشنبه 20 جولای

http://t.me/MeKXaR
https://
t.me/radiogirinof

https://t.me/radio_girinof

۳۰ تیر ۹۹ ، ۱۱:۰۰

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﻭﻝ ﺍﺗﺮﯾﺶ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ،ﻓﻘﺮ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩ.ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﭘﻮﻝ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺗﺮﯾﺶ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻬﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ،ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭼﺮﺥ ﻫﺎﯼ اقتصادی ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ اتریش به گردش ﺩﺭآﯾﺪ .

ﺍﺗﺮﯾﺶ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺳﺎﻟﻦ ﺍﭘﺮﺍ ﻭ ﮐﻨﺴﺮﺕ ﺳﺎﺧﺖ! ﺳﺎﻟﻦ ﻫﺎﯼ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﻣﯿﻢ ﮐﺮﺩ !


ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻧﺴﺎﺧﺘﯿﺪ؟!

ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ویران میمانند.


منبع : کانال تلگرامی هیستوگرافی

۱۴ تیر ۹۹ ، ۱۱:۰۰

دزدی میلیون‌ها تومان از بانڪ دزدید ، دزد دیگری هم به ڪاه دان زد و مقداری ڪاه دزدید ... هر دو را گرفتند و نزد قاضی بردند .

قاضی دزد بانڪ را آزاد ڪرد و دزد ڪاه را به دو سال حبس با اعمال شاقه محڪوم ڪرد . ڪاه‌دزد به وڪیلش گفت : چرا اونی ڪه پول دزدیده بود را آزاد ڪرد و من ڪه فقط مقداری ڪاه دزدیدم به دو سال حبس با اعمال شاقه محڪوم شدم؟!
وڪیل گفت : آخه قاضی، ڪاه نمی‌خورد!

✦ عبید زاڪانی



۱۲ تیر ۹۹ ، ۰۰:۰۰


📲 اپلیکیشن RP@P
📱 ورژن : v6_4_99
🔧 تغییرات ایجاد شده در این ورژن :
+ تغییر تصویر صفحه ابتدای اپلیکیشن
+ اضافه شدن لینک کانال های #پادکست
+ تغییرات در بخش فنی برنامه جهت بهبود عملکرد برنامه


 Size : 5.6MB 📤
 Android : 4.0.0 
 http://t.me/MeKXaR 
 http://ReZa-Pourkariman.Blog.iR 💻


دانلود اپلیکیشن RP@P

۰۶ تیر ۹۹ ، ۰۶:۲۶

• سلام ... امیدوارم حالتون خوب باشه.

◘ اپیزود دوم پادکست من "رضا پورکریمان" با عنوان "مکثار پادکست" منتشر شد.

♦ اپیزود دوم پادکست رو می تونید از طریق لینک زیر در کانال من در سایت های "کست باکس" و "شنوتو" بشنوید.

◘ تایم این اپیزود 8 دقیقه و 36 ثانیه س
• استاندارد رستوران
• هوای نامتعادل
• مدرسه رفتنِ زمانِ ما

🎧 اپیزود دوم پادکست رضا پورکریمان در کانال "Cast Box" 

🎧 اپیزود دوم پادکست رضا پورکریمان در کانال سایت "شنوتو"

۰۵ تیر ۹۹ ، ۰۵:۰۰

گویند ۲۰۰ نفر را سه نفر سرباز لاغر اندام به اسارت گرفته و به صف کرده و می‌بردند.

تعدادی نظاره‌گر بر این جماعت اسیر می‌خندیدند و می‌گفتند: "ای بیچاره‌ها چگونه است این سه نفر نحیف برشما چنین چیره گشته و این چنین خوار شدید؟"

یکی جهاندیده درمیان آنان فریاد زد 
که ای مردم بر ما نخندید که آن سه نفر با هم هستند و ما دویست نفر تنها ...

👤دهخدا

۰۱ تیر ۹۹ ، ۱۶:۰۰

چند وقت پیش داشتم مرغ میخوردم مزه ی خاصی رو احساس کردم ... مزه ش به قدری زننده بود که واقعا داشتم کلافه میشدم ... اول فکر کردم شاید مشکل از قوه ی بویایی و چشایی من بوده که همچین مزه و بویی رو حس کردم چون بعد از موضوع کرونا که حس بویایی و چشایی رو از دست داده بودم ؛ بعضی وقتا بویی شبیه بوی روغن نباتی احساس میکردم و فکر میکردم کل خونه بوی روغن نباتی میده و یا حتی کل منطقه.وقتی موضوع رو برای پدرم مطرح کردم گفت تا حالا دقت نکرده ... یکی دو بار دیگه هم تلاش کردم که موضوع رو به نحوی دیگه به پدرم انتقال بدم ... چون این مزه و بو توی شیر و تخم مرغ هم بود. اوضاع به قدری برام عذاب آور شده بود که حتی موقع تعریق بدنم هم این بو رو استشمام می کردم و حتی در سرویس بهداشتی. گذشت ... نتونستم موضوع رو به پدرم اثبات کنم ... تا اینکه یک روز که محل کار دوستم بودم و برادر بوستم هم که مثل من مبتلا به کرونا شده بود اونجا بود و وقتی علائمی که مطرح کردم رو تائید کرد ... بوی شدید روغن نباتی رو تایید کرد ... به خودم امیدوار شدم که حداقل مشکل از من نیست ؛ از محل کار دوستم بر میگشتیم پیاده ... در نقاطی که فاضلاب شهری وجود داشت ؛ دقیقا بویی که میگفتم توی مرغ و شیر و تخم مرغ احساس میکنم از فاضلاب شهری ساطع میشد (!) بلافاصله به دوستم گفتم و اونم تایید کرد که این بو رو چند وقته استشمام میکنه در جاهای مختلف ! گفت احتمالا بوی گیاه خاصی باشه ... ولی من حدس میزنم اصلا از گیاه و... نباشه. چون این بو کاملا جدیده و حدسم بر اینه که احتمالا به دام و طیور خوراک یا موادی رو میدن که این بو روی گوشت و مواد غذایی منتقل میشه !

در مورد همین بو و مزه هم موارد دیگری هم بود که سعی کردم به پدرم ثابت کنم که محصولات افت کیفیت داشتن ؛ مثل بو و مزه و کیفیت محصولاتی غذایی و محصولات بهداشتی مثل دلستر و شامپو و صابون و.... اوایل دقت نکرده بود تا اینکه موقع خرید و استفاده شامپوی مورد علاقه خودش (شامپو گردو پرژک) به این نتیجه رسید که محصولات کیفیت سابق رو ندارن و با افت کیفیت رو به رو شدن . شامپوهای سری جدید پرژک ... اعم از شامپو سیر و شامپو گردو پرژک ... دلستر استوایی ... شامپو سدر صحت که هم رنگ سابق رو نداره و نه عطر سابق ... شامپو نرم کننده اکتیو (از شرکت اکتیو بعید بود این میزان افت کیفیت محصولات) ... صابون مایع دستشویی اکتیو ... اینا همه اشون یه جورایی در بو و رنگ و اون دلستر استوایی و نوشیدنی قهوه عالیس در کیفیت مزه هم به شدت افت کیفیت داشتن و همچنین با توجه به این محصولات بی کیفیتی که روانه بازار شده ؛ قیمت محصولات هم افزایش داشته که به نظرم اصلا و به هیچ وجه عادلانه نیست ! مخصوصاً در شرایط حال حاضر.

۲۹ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۰۰


○ پیش از آنکه تشخیص دهید دچار افسردگی هستید یا اعتماد به نفس پایینی دارید،اطمینان حاصل کنید که توسط یک مشت عوضی محاصره نشده اید!




۲۶ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۰۰

از ۱۷ خرداد ، تولد سی سالگیم  تا امروز هر روز به بدترین نحو گذشت :"(  جوری که دیگه حال و حوصله ی هیچ چیز و هیچ کسی رو ندارم :"(  هر هشتا  بچه ی دو تا مادر ، هر روز و دونه دونه دارن از بین میرن جلو چشمام و این تلخ ترین دلیل غمگین بودنمه :"(  نتونستم بچه هارو ببرم دامپزشک .. ولی با توجه به نوع مرگشون ، حدس میزنم ویروس باعث مرگشون با این سرعت شده. :-(  چون چند سال پیش هم یک مرغ و چند تا جوجه داشتم که اونا هم به همین نحو از بین رفتن (داخل دهن کف میکرد و ضربان قلب به سرعت کاهش پیدا می کرد و جون میدادن و میمیردن) :"(  وقتی یکی از جوجه هارو بردم دامپزشکی کالبد شکافی کرد گفت به احتمال زیاد ویروس باعث مرگشون شده.

خلاصه که این روزا داغون ترینم :"(

۲۳ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۳۳

‏یک منجلاب و یک باتلاق که زندگی نشد
‏از منجلاب رها و گرفتار در باتلاق که زندگی نشد 
‏بعد از زمین که پُر بود از فراز و نشیب
‏بهشت هم برای ما بهشت واقعی نشد (!)

‏⁧#ر_پ⁩ ⁦ #MeKXaR⁩ ⁧ #مینوت⁩ ⁧ #مکثار⁩ #شعر_نیست

۰۷ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۰۰

بعضی وقتا زمان جوری دیر میگذره انگار داره بهمون فرصت میده کاری رو که نکردیمو انجام بدیم 😐 جنابِ زمان بگذر از ما (!) انقدری پیر شدیم که توان کاری رو نداریم (!)

#مکثار #مینوت

۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۰۰


در دنیا هیچ چیز پایدار نیست و اگر انسان توقع بقای چیزی را داشته باشد، احمق است.
و اما اگر از آنچه که برای مدت کوتاهی دارد لذت نبرد ، از آن هم احمق‌تر است ...

#سامرست_موام

(کاش یکی باشه همیشه این چیزارو به ما یادآوری کنه و همیشه یادمون باشه)


۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۳۳

❤️♥️❤️

خوشبختی مانند تلفن 📞 است،اگر دیگران نداشته باشند،به درد شما هم نخواهد خورد،پس برای دیگران آرزوی خوشبختی داشته باشید.

❤️♥️❤️



۰۳ خرداد ۹۹ ، ۰۷:۰۰


• اولین اپیزود از پادکست خودم با عنوان "مکثار پادکست" رو در ادامه می تونید با کیفیت 128 دانلود کنید.

📤 دانلود 🔻

دانلود پادکست

🎧 آفلاین گوش کنید 🔻

پادکست رضا پورکریمان


در اولین فرصت لینک تمامی پلتفرم هایی که پادکست در آن منتشر شده درج خواهد شد.

۰۳ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۳۳

‏من از دنیای تو میرم
‏من از دنیای تو سیرم
‏من اینجوری نبودم که
‏بگم بی تو نمیمیرم
‏چیکار کردی با قلب من
‏که اینجوری ازت دل کند
‏یه جوری عاشقت بودم
‏نمیشد که ازت دل کند
‏یه کاری با دلم کردی
‏که از تو دیگه من سیرم
‏میری و بر نمیگردی
‏من از تنهایی میمیرم
‏⁧

#شهر_نیست⁩ ⁧ #مکثار⁩ ⁧ #آرپی⁩

۰۳ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۰۳

 

The parasite : میدونی چجور نقشه ای هیچوقت شکست نمی خوره (؟) کلا و مطلقاً بدون نقشه (!) میدونی چرا (؟) اگه نقشه بکشی ، مسیر زندگی هرگز به اون سمت پیش نمیره (!) اطرافتو ببین ، این مردم فکر میکردن که بیاین همگی بریم شبو تو باشگاه بگذرونیم ، ولی الان نگاه کن ؛ همه حتی خودمون خوابیدیم رو زمین (!) برای همینه که اصلا نباید نقشه کشید (!) بدون نقشه مطلقاً هیچی اشتباه در نمیاد (!) اگرم چیزی از کنترل خارج بشه و نتونی کاری براش بکنی اهمیتی نداره (!) حتی کسیو بکشی یا به کشورت خیانت بکنی ، هیچکدوم اهمیتی نداره (!)

 

دیالوگ فیلم سینمایی 1917  : چه قصدت جهنم باشه ، چه تخت شاهی ؛ تنها که بری سریع تر میرسی (!)
دیالوگ فیلم سینمایی 1917 : فقط یه راه برای پایان این جنگ وجود داره ؛ اینکه فقط یه نفر باقی بمونه (!)

۰۱ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۰

 


اولین اپیزود از پادکست من 99/3/3 ساعت 3:33 صبح منتشر میشه.
البته فایل ها در آپلود سنترها و پلتفرم هایی که قابلیت انتشار در آینده داشته باشه مثل:تلگرام ،آپارات،وبلاگ برای زمان مطرح شده تنظیم شده و بقیه پلتفرم ها که از قابلیت "ارسال در آینده" رو ندارن در همان روز اما با کمی تاخیر منتشر خواهد شد.
اولین اپیزود پادکست رو سعی کردم در قالب طنز ایجاد کنم. این اپیزود در قالب 7 فایل وُیس و 8 فایل موزیک هستش و مجموع زمان این پادکست 18 دقیقه و 33 ثانیه می باشد.
همونطور که مطرح شد؛این اولین اپیزود از پادکست می باشد و طبیعیه که دارای ایراد فنی زیادی باشه.
اما مهم و هدف ایجاد "یک لبخند کوچک" هستش که امیدوارم حاصل بشه و به طور کل از این اپیزود رضایت داشته باشید.
از افکت خاصی استفاده نشده،اما برای تقلیل زمان پادکست سعی کردم برای وُیس ها از اسپید رِیت استفاده کنم که هم فضای فان و طنزی ایجاد کنه هم اینکه زمان کاهش پیدا کنه.
خودم وُیس 4 رو دوست داشتم Jحالا نه اینکه چون من دوست داشتم پس الزاماً فقط اون خوبه...برای همشون وقت گذاشتم و سعی کردم همشون خوب باشن.
سایت ها و پلتفرم هایی که پادکست رو منتشر میکنم رو در ادامه معرفی میکنم.

  1. کانال تلگرام
  2. وبلاگ
  3. شنوتو
  4. آپارات
  5. نماشا
  6. اینستاگرام
  7. توییتر
  8. فیسبوک
  9. یوتوب

فایل ها در فرمت های 320 – 128 – wave – Ogg – wmv ایجاد شده ... اما به علت بالا بودن حجم فقط فرمت 320 (40مگ) – 128 (16مگ) و فایل Ogg با quality 5 و همچنین فایل wmv با حجم (21مگ) Upload & Release خواهد شد.

انتقاد وارد نیست ؛ چون خودم از ایرادات پادکست آگاهم ... اما اگر نظر و پیشنهادی داشتید ؛ با کمال میل پذیرا هستم.(البته باید عرض کنم برای ارائه نظر و پیشنهاد ، دعوت میکنم کامل پادکست رو گوش کنید ، بعد نظر بدید و پیشنهاد بدید. نه اینکه یه تیکه گوش کنید بعد بخواید نظر بدید! با تشکر)
امیدوارم که دوست داشته باشید ... ولی اگرم دوست نداشتید امیدوارم به بزرگواری خودتون ببخشید و پیشاپیش از اینکه وقت گذاشتید بسیار سپاسگزارم.

۰۱ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۰۳