رضا پورکریمان

ReZa PouRKaRiMaN
رضا پورکریمان

تو دنیای منی اما ؛ به دنیا اعتمادی نیست !

پیام های کوتاه

بایگانی

هر بار خندیدن به آدم کلی انرژی میده و میگن خنده بر هر درد بی درمان دواست.این تعریفی بود از خنده و خندیدن.اما اونی که میخندونه ، یا دواست یا فرشته س . عصر امروز خبر تلخی توی اسنتاگرام دیدم که واقعا قلبمو به درد آورد. 

رضا نظری کمدین ، طنزپرداز محبوب و درجه یک شهر بندر انزلی استان گیلان بعد از یک دوره تحمل بیماری از بین ما رفت.

جامعه هنرمندان تئاتر و تلویزیون ایران ، بویژه استان گیلان هنرمند بزرگی رو از دست داد.

فقدان رضا نظری عزیز ، بسیار تلخ بود برای دوستداران و هواداران او و تا مدت ها این درد فراموش نخواهد شد.

عجل مهلت نمیشناسه و زمان معنای "الان وقتش نیست" را نمیفهمد و گاهی آن زمان که ما نمی خواهیم و یا آمادگی اش را نداریم ، ما را غافلگیر میکند. این بار و امروز با رفتن رضا نظری عزیز ، خنده و خندیدن پرکشید. روحش شاد ♥

رضا نظری-کارگردان-بازیگر-طنزپرداز محبوب استان گیلان

۰۳ دی ۹۹ ، ۲۰:۰۳

• فاتحه ای بخوان برای شادی روحم ... ک کشته مردۀ رفتارِ نا عادلانۀ توست .
(( ReZa - یکشنبه 24 فروردین 93 - ساعت 11:36 ب وقت کرج / خانه ای شبیه خانۀ آخرت ))

۰۱ دی ۹۹ ، ۱۱:۰۰

تو را از دست دادم، آی آدم‌های بعد از تو!
چه کوچک می‌نماید پیش تو غم‌های بعد از تو
تو را از دست دادم، تو چه خواهی کرد بعد از من؟
چه خواهم کرد بی تو با چه خواهم‌های بعد از تو؟
تو را از دست ... ؛ دادم از همین زخم است، می‌بینی؟
دهانش را نمی‌بندند مرهم‌های بعد از تو
«تو را از یاد خواهم برد کم‌کم» بارها گفتم
به خود کی می‌رسم اما به کم‌کم‌های بعد از تو؟
بیا، برگرد، با هم گاه... با هم راه... با هم...، آه!
مرا دور از تو خواهد کشت «با هم»های بعد از تو

از : مژگان عباسلو

۰۱ دی ۹۹ ، ۱۰:۰۰


شب ... تاریکی ... یه شبِ تاریکِ طولانی ... اینکه این شب رو همیشه در کنار هم با دور همی سپری میکنیم شاید از ترسمون برای سپری شدن این شب تاریک و طولانیه ! 
امسال در آخرین یلدای قرن یعنی 30 آذر 1399 با وجود #پاندمی_کرونا که جهان رو درگیر خودش کرده و بر خلاف همیشه که شعار این بود که "یلدای بدون موبایل" ؛ اما امسال همه چیز تغییر کرد و شب یلدا امسال به خاطر ویروس کرونا همه چی رو تغییر داد و همه دور همی ها باید بصورت مجازی باشه و این خیلی تلخِ.

فارغ از همه اینا ، یلدا همیشه برای کسایی که تنها بودن و هستن و یا کسایی که فقیر هستن و یا کسایی که مریض هستن و یا بطور کلی افرادی که در شرایط سختی هستند ، خوشایند نبوده و نیست ... چرا که این شب یک دقیقه از همه ی شبای عادی در طول بیشتره و این یک دقیقه قطعا برای این افراد خیلی به سختی خواهد گذشت.

امسال یلدا کابوس واری رو پیش رو داریم ، چون هممون تنهاییم و در شرایط سخت.امیدوارم که این شب از سال هم به خوبی بتونیم پشت سر بذاریم و به خوبی از پسش بر بیام و امیدوارم که سال بعد خیلی از این چیزایی که باعث حال بد امسال ما هستن ، از بین برن برای همیشه .. کرونا ، گرونی ، حاکمیت فاسد و... . آمین.

یلدای خوبی رو براتون آرزومندم ♥

• یکشنبه 30 آذر 99
• 2020-12-20

۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۹:۳۰

میگن کوه به کوه نمیرسه ؛ ولی آدم به آدم میرسه . ولی من بعید میدونم توی این برهوت بی کسی حتی صدا به کسی برسه ؛ چه برسه کوه به کوه یا آدم به آدم. که اگر اینجوری بود این همه داد زدیم کسی صدامونو نشنید.درد غریبی داره مارو میکُشه.
#مکثار #رضا_پورکریمان

+ ته نوشت : برای مایی که اصلا زن نداریم که بخوایم بچمونو به زور پول 99/9/9 به دنیا بیاریم که لاکچری به نظر بیاد ، همین ریز دلخوشیایی اینچنین هم خالی از لطف نیست چشمک

99/9/9 - رضا پورکریمان

۰۹ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۰

(قطرات خون از دماغش می چکد)

مرگ بوی خون می داد.

قطره قطره جمع گردد ، وانگهی دریا شود.


۲۴ آبان ۹۹ ، ۱۱:۰۰

◘ زندگی برای تو میشه خاطراتی که پشت سر گذاشتی ! ولی برای ما میشه "خطراتی" که پشت سر گذاشتیم و اینه تفاوت ما.

#رضا_پورکریمان

۱۵ آبان ۹۹ ، ۱۱:۰۰


من و تو مثل دوتا رود موازی بودیم

من که مرداب شدم،کاش تو دریا بشوی


#مهدی_فرجی

۱۴ آبان ۹۹ ، ۱۱:۰۰

♦ زندگی با این همه تلخی ، زندگی نیست ؛ زنگ زدگیه (!)

#رضا_پورکریمان

۱۳ آبان ۹۹ ، ۱۷:۰۰

◘ برای تشخیص زنده یا مرده بودن یک انسان به شرف اون نگاه کنید ؛ نه به نبض او


♦ چه‌گوارا

۰۷ آبان ۹۹ ، ۱۸:۰۰

مثل آن شیشه که در همهمه ی باد شکست،ناگهان باز دلم💔یاد تو افتاد و شکست ...!

۰۷ مهر ۹۹ ، ۱۱:۰۰

سرخپوستان از رئیس جدید پرسیدند: آیا زمستان سختی در پیش است؟
رئیس جوان قبیله که نمی‌دانست چه جوابی بدهد گفت: برای احتیاط بروید هیزم تهیه کنید. سپس به سازمان هواشناسی زنگ زد:
آقا امسال زمستان سردی در پیش است؟
و پاسخ شنید: این‌طور به نظر می‌آید.
پس رئیس دستور داد که بیشتر هیزم جمع کنند، و بعد یک بار دیگر به سازمان هواشناسی زنگ زد:
شما نظر قبلی‌تان را تأیید می کنید؟
و پاسخ شنید: صد در صد.
رئیس دستور داد که همه‌ی سرخپوستان، تمام توانشان را برای جمع‌آوری هیزم بیشتر به کار ببرند. سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیش است؟
و پاسخ شنید: بگذار این‌طور بگویم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر.
رئیس پرسید: از کجا می‌دانید؟
و پاسخ شنید: چون سرخپوست‌ها دارند دیوانه‌وار هیزم جمع می‌کنند!

برخی وقتها ما خودمان مسبب وقایع اطرافمان هستیم.

حالا به نظر شما خودرو، دلار، گوشت، مرغ و... باز هم گران می‌شود!؟

کمتر هیزم جمع کنیم!



۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۱:۰۰
۰۶ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۲۴


برای شنیدن اپیزودهای جدید پادکست می تونید از طریق

سایت و اپلیکیشن سایت

 CastBox 

اقدام کنید.

۱۰ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۴

نیت این بود که طبق روال همیشه که ایپزود اول و دوم 3/3/99 4/4/99 منتشر کردم ، اپیزود سوم رو هم در تاریخ امروز 5/5/99 ساعت 5 منتشر کنم ... ولی بنا به دلایلی نشد که بشه و این سنت و روال پابرجا نموند و با تاخیر آماده و منتشر شد.
اپیزود سوم پادکست مکثار با عنوان "رادیو گیرینف" رو میتونید از کانال من در سایت شنوتو بشنوید
.

پوکر قهرمانی پرسپولیس
سوپرایز الهی
کرونا ویروس

سه بخش آیتم صدای خودمه ؛ و اول پادکست هم موزیک قهرمانی پرسپولیس و آخر هم یه آهنگ شاد از محمد علیزاده.
امیدوارم گوش کنید و دوست داشته باشید.

اپیزود سوم پادکست مکثار - رادیو گیرینف

۰۵ مرداد ۹۹ ، ۲۳:۳۲

"این زخم خورده را به ترحّم نیاز نیست ، خیر شما رسیده به ما ؛ مرحمت زیاد!"


۰۵ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۰

اینکه دلیل نمیشود چیزی که برای تو به پایان رسیده برای من هم تمام شود، لیوان آب را تو بنوشی اما توقع داشته باشی من هم دیگر تشنه ام نشود. راه رفته را تو بروی و من چشم بسته همان مسیر را بازگردم ،نه اینطور که نمیشود ننوشیده ام که بخواهم دوباره بنوشم ،نرفته ام که بخواهم دوباره بازگردم ! چیزی که برای تو به پایان رسیده برای من همانقدر تازه و پررنگ است ،اما اینکه تو نخواهی دیگر دوست بداری کار مرا سخت تر می کند چراکه من آدمِ دوست داشتنم! آدمِ همیشه دوست داشتن . . .

• حاتمه ابراهیم زاده



۰۴ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۰

شب میخوابی ، صبح بیدار میشی ؛ تلگرامتو چک میکنی ... خبرارو دونه دونه میخونی ؛ میبینی یکی از یکی بدتر و داغون تر ؛ هنگ میکنی ؛ نمیدونی از کدوم شروع کنی (؟) کدومو بگی (؟)

توییتر رو باز میکنی ؛ کمپین‌ها و کارزارهایی که توی اون روز باب و داغ شده رو مرور میکنی ؛ ولی بازم هرچی پیش میری میبینی کمه ؛ انگار اقناع نمیشی (!) خسته میشی ... کم میاری ... میبُری (!) دیگه نمیدونی چیکار باید بکنی ... چیو باید به کی ثابت کنی ... فقط میدونی که خسته شدی و دیگه طاقت و تحمل هیچی رو نداری ؛ حوصله انجام هیچ کاری رو نداری... یه کم به خودت و ذهنت استراحت میدی ... سعی میکنی که افکارتو مرتب کنی ... اما وخامت اوضاع و شرایط این اجازه رو بهت نمیده ... نا امید میشی ... البته باید داغون تر میشی ؛ چون اصلا امیدی نبوده که بخواد تبدیل به نا بشه (!) برای سرگرمی میری اینستاگرام رو چک میکنی ... میبینی یه عده رد دادن یه عده هم که اصلا و رسما گاو تر از همیشه ، جوری دارن زندگی میکنن که انگار اونجوری مسخره بازی در بیارن میتونن از اون شرابط تهوع برانگیز فرار کنن (!) البته من خودمم از همونام ... من از اونام که از فرط رد دادن گاو میشم و ادای آدمای بیخیال رو در میارم (!) میخوام که بی تفاوت باشم (!) ولی باز ته دلم میدونم که آخرش گوهیه که باید رید به حال مملکت (!) ذهنم پریشون تر از اینه که بخوام با توضیح و تفسیر بیان کنم (!) یه وقتایی هر نوع تلاش برای فرار عبث و بیهوده س (!) من آدمی ام که سعی میکنم عقلانی رفتار کنم (!) اما همین شرایط گوهی یه وقتایی جلوی عقل رو میگیره و احساساتته  که میرینه به خیلی چیزا (!) بعضی وقتا دیگه از حد و حدود روان پریشی خارج میشی ، پرخاش میکنی ، به در ، به دیوار ، به هر موجود زنده و یا هر کس و ناکسی که باعث و بانی شرایط الانت بوده (!) ناخودآگاه بیزار میشی از همه اطرفیات ؛ از آدمای دور و برت ... ناخوداگاه انتظاراتت بالا پایین میشه ، ناخوداگاه کمرت شکسته تر میشه ، ناخوداگاه موهای سفیدت بیشتر میشه ! ناخوداگاه نفس عمیق میشی و میفهمی که جوونیت داره ساده ی ساده ریده میشه (!)
و باز شب به سختی میخوابی ؛ البته شب که نه ... صبح ... دوباره این روال و روند مکرر مجدد تکرار میشه ... واقعا بعضی وقتا با خودم خیلی جدی فکر میکنم ... از خودم سوال میکنم ...

۳۱ تیر ۹۹ ، ۱۳:۳۱


سومین سری میوزیک میکس پادکست #مکثار با عنوان #رادیوگیرینُف منتشر خواهد شد و همچنین عنوان قطعه هم #قومِ_به_کَج_رفته خواهد بود.
💻 #محسن_چاوشی & #اسی
📲 #قوم_به_حج_رفته & #دُبی_دُبی
🎶 #قومِ_به_کَج_رفته ↩️
⏰ مدت زمان قطعه : 23 ثانیه
📲 زمان انتشار در این کانال و کانال گریفنُف بصورت همزمان در ساعت 20  دوشنبه 20 جولای

http://t.me/MeKXaR
https://
t.me/radiogirinof

https://t.me/radio_girinof

۳۰ تیر ۹۹ ، ۱۱:۰۰

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﻭﻝ ﺍﺗﺮﯾﺶ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ،ﻓﻘﺮ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩ.ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﭘﻮﻝ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺗﺮﯾﺶ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻬﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ،ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭼﺮﺥ ﻫﺎﯼ اقتصادی ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ اتریش به گردش ﺩﺭآﯾﺪ .

ﺍﺗﺮﯾﺶ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺳﺎﻟﻦ ﺍﭘﺮﺍ ﻭ ﮐﻨﺴﺮﺕ ﺳﺎﺧﺖ! ﺳﺎﻟﻦ ﻫﺎﯼ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﻣﯿﻢ ﮐﺮﺩ !


ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻧﺴﺎﺧﺘﯿﺪ؟!

ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ویران میمانند.


منبع : کانال تلگرامی هیستوگرافی

۱۴ تیر ۹۹ ، ۱۱:۰۰