رضا پورکریمان

ReZa PouRKaRiMaN
رضا پورکریمان

تو دنیای منی اما ؛ به دنیا اعتمادی نیست !

پیام های کوتاه

بایگانی


تصور اینکه نیستی سخته .

خیلی وقتا نبودن کسی و حرف زدن در موردش تبدیل به کلیشه میشه برای دیگران اما برای خود کسی که دچار و مبتلاست شاید همیشه تازگی داشته باشه . چون همیشه ابعادی از نبودن رو کشف میکنه که برای دیگران تکرار مکررات به نظر بیاد اما برای مبتلا و دچار، تازگی داشته باشه.


ولی با تمام این احوالات؛ به این یقین رسیدم که هرگز فراموش شدنی و از یاد بردنی به معنای ثابت همیشگی نیست (!)

۲۵ خرداد ۰۱ ، ۱۲:۲۵


با فرض اینکه نیستی ، رفتی ...

چه رفتنی که هم هستی و هم نیستی ... اول در یاد ... بعداً اینجا !

مسخره س ... همین بودن و نبودن . بودن یا نبودن؛ مسئله این نیست ... مسئله مهم تر از این حرفاست ... مُردن (!)

۲۵ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۵۵


فراموش کردنت

مثل برآورده شدن آرزویم

محال است

خانم شین

۱۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۷:۰۰


در سیرِ زندگانی ما، چیزی هست که مافوقِ تمام چیزها قرار دارد و آن این حقیقت مسلم است که ما غالباً دیوانه‌تر از آن هستیم که خود، خیال می‌کنیم.

✍️ #آرتور_شوپنهاور

 📚 #فلاسفه_بزرگ / اثر:  آندره کرسون


۲۵ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۲۰


♠ سلام. از صمیم قلبم براتون آرزوی بهترین ها رو دارم.

♣ امیدوارم سالِ جدید، سالِ خوبی برای همه باشه.

♠ سالی پر از اتفاقات خوب، پر از خبرای قشنگ و اینکه بطور کلی امیدوارم سالِ شگفت انگیز به معنای خوب و زیبا و قشنگش باشه و اتفاقات قشنگی برای همه رقم بخوره.

♣ امیدوارم شکل جدید و زیباتری از زندگی رو در سالِ 1401 تجربه کنیم همه و امیدوارم تمام مشکلاتی که تا به حال داشتیم رفع بشه و همه چیز به خوبی و به بهترین نحو برامون اتفاق بیوفته و پیش بره.

♠ باید یه آفرین و خدا قوت گفت به خیلی ها که با تمام مشکلاتِ سالِ گذشته هنوز و همچنان با قدرت و انرژی ایستادن و کم نیاوردن و خدارو از این بابت شکر میکنم و با تمام وجود، از صمیم قلب، آرزو دارم که سالِ جدید رو خودِ خدا برای همه به بهترین و زیباترین شکل بسازه . آمین.


سلامتی و تندرستی و شادکامی همۀ شما دوستان رو از خدا میخوام و امیدوارم که سالِ پیش رو سالِ باب میل باشه برای همه چشمک

رضا پورکریمان - چهارشنبه 25 اسفند 1400

۲۹ اسفند ۰۰ ، ۱۹:۰۳


چیزی که دوست دارم این است که با فردی ملاقات کنم
که بتوانم کلاهم را به‌ نشانه‌ی احترام به او، از سر بردارم و بگویم:
«متشکرم که متولد شدی، هرچه بیشتر زنده باشی، بهتر است...»

👤#ماکسیم_گورکی


با هم گفتگو می کردیم . میگفت : بابام شناسنامه رو اشتباه گرفته و به گفته شاهدان عینی :) وقتی که به دنیا اومدم برف باریده بود و خودش معتقده که اسفند ماه به دنیا اومده ولی شناسنامه ش به اشتباه نوشته شده فرودین .

هر چند که من میگویم "اینکه روز تولدت برف باریده" معیار و ملاک درستی برای اینکه بگویی اسفند ماه به دنیا آمدی نه فرودین ماه ، نیست ! چون ممکن است در همان اوایل بهار برف باریده باشد و تو به اشتباه تصور کرده باشی که اسفند ماه بوده .

گفت : شاید . اما من خودم دوست دارم و دوست داشتم که اسفند ماهی باشم و فکر میکنم هم که اسفند ماه به دنیا آمده ام.


روی هم رفته برای ما تفاوت چندانی ندارد . چون شخص جناب "پدر" چنان با ارزش و محترم و والا مقام است که چه اسفند باشد ، چه فرودین تفاوتی ندارد . مهم مهر و محبت اوست که ما را شیفته سجایای خودش کرده.


با آرزوی تندرستی و طول عمر با عزت .... برای حضرت والا مقام . "پدر"

24اسفند1400

۲۴ اسفند ۰۰ ، ۰۰:۰۰

هیچکس سرش انقدر شلوغ نیست که زمان از دستش در برود و تو را از یاد ببرد!
همه چیز برمیگردد به اولویت های ذهن آن آدم...
اگر کسی، به هر دلیلی، تو را از یاد برد، فقط یک دلیل دارد :
 تو جزء اولویت هایش نیستی...


#پائولو_کوئیلو

۱۲ اسفند ۰۰ ، ۰۰:۰۰


دلم میسوزد وقتی میبینم توی شهرداری حقوق آنهایی که جدول حل می کنند ، بیشتر از آنهایی است که جدول تمیز می کنند!

سقف خانه ی ما سوراخ است، ولی در عوض مناره های مسجدِ خالی سر به فلک کشیده است...
همسایه مان هر ساله مکه میرود، میگوید خدا طلبیده
خدایا، خسته نمیشوی از قیافه تکراریَش؟
دوستانت چه قیافه های خاصی دارند...

ریش،
تسبیح،
سجاده،
با اسمت چه احترامی دارند...
اگر دوست بی ریش و تسبیح قبول میکنی، ما هم هستیم
اینجا میگویند برو دعایت را به فلانی بگو پیش خدا آبرو دارد، شاید دعایت پذیرفته شود. خدایا نگو که پارتی بازی به عرش هم رسیده

من به این جماعت دیوانه کـافر شده ام
فقط تو را میشناسم و بس

👤حسین پناهی

۱۱ بهمن ۰۰ ، ۱۱:۱۱

"گاندی" زیبا بیان میکند :

(اگر جرات زدن حرف حق را نداری لااقل برای کسانی که حرف ناحق میزنند دست نزن)

ناپلئون هم میگوید:
(دنیا پر از تباهی است،
نه به خاطر وجود آدمهای بد،
بلکه به خاطر سکوت آدمهای خوب)

گرگ همیشه گرگ می زاید
گوسفند همیشه گوسفند
تنها فقط انسان است
که گاهی گرگ می زاید و گاهی گوسفند!!

۱۸ دی ۰۰ ، ۰۰:۰۰

در طی تجربیات زندگی به این مطلب برخوردم که چه ورطۀ هولناکی میان من و دیگران وجود دارد و فهمیدم که تا ممکن است باید خاموش شد، تا ممکن است باید افکار خودم را برای خودم نگه دارم و اگر حالا تصمیم گرفتم که بنویسم، فقط برای این است که خودم را به سایه‌ام معرفی کنم

#صادق_هدایت

۱۰ دی ۰۰ ، ۱۰:۱۰

• میگن "عدو شود سبب خیر ، اگر خدا خواهد! "

دو سال کرونا که منجر شد به قرنطینه عمومی و کلا تئاتر و سینما و همه دلخوشی روز مره بطور کلی متوقف شد ، تمام سعیمو کردم که از شرایط استفاده و یا چه بسی سوء استفاده کنم و از این تعطیلی نهایت بهره رو ببرم که بتونم کاری انجام بدم که تو این چند سال به درستی و کامل نشده و نتونستم .

♦ ماحصل این دو سال شد نوشتن سه نمایشنامه :

🎭 نمایشنامه "اقدام علیه منافع شخصی" (یا به عبارتی دیگه نمایشنامه رُخداد)

🎭 نمایشنامه "چیزی که بود ، چیزی که نیست"

🎭 نمایشنامه "زندگی نیست"

• گام بعدی بعد از نوشتن این نمایشنامه ها که اولی 10 پرسوناژ و دومی 4 پو سومی هم چهار پرسوناژ داره پیش به سوی "کارگردانی مستقل" بود که از مدت ها قبل در صدد انجام این مهم بودم و بالاخره در تاریخ دوشنبه 22 آذر 1400 سه نمایشنامه رو برای اخذ تاییدیه و اجرا تحویل تئاتر شهر دادم . به لطف خدا و با یاری دوستان و دعای خیر اطرافیان در حال حاضر مشغول انتخاب بازیگر و پروسه عملی و در نهایت تمرین اجرا هستیم که به امید خدا و باز هم با دعای خیر عزیزان اتفاقات خوبی رو ایجاد کنیم .

• تا به اینجا به لطف خدا و به مهر دوستان که به من لطف داشتن و از متن تعریف و تمجید کردند ، بسیار روحیه گرفتم و امیدوارم که همچنان انرژی های خوب دوستان روشنای راه و طریق باشد . آمین.

2021-12-25 - بامداد شنبه 4 دی 1400 - کرج - رضا پورکریمان

۰۴ دی ۰۰ ، ۲۰:۰۰


یک انسان
اگر بخواهد حتی با صدایش هم
می‌تواند در آغوشت بگیرد...

#ایلهان_برک

۲۷ آذر ۰۰ ، ۲۰:۰۷


مارکو: از بوسه‌ی من خوشت نیومد؟!

ورونیکا: کاش گناه نبود، تا کاملا لذت می‌بردم..

مارکو: ما گناه می‌کنیم تا خدا بخشنده بمونه!

 #پائولو_کوئلیو

۰۹ آذر ۰۰ ، ۰۹:۰۹


آدم‌ها فکر می‌کنند اگر یکبار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی می‌کنند، شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر می‌کنند می‌توانند همه‌چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد. اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم، از همین جای زندگی‌مان به بعد را مى‌ساختیم...

#آنتوان_دوسنت_اگزوپری

۳۰ آبان ۰۰ ، ۰۰:۰۰

و قسم به حقارت ِ واژه و شکوه ِ سکوت

ڪه گاهی شرح ِحال ِ آدمی ممکن نیست


#فاطمه_حیدری

۲۸ آبان ۰۰ ، ۱۴:۳۴


یک عمر اشتباه کردن ، نه‌‌تنها افتخارآمیز است ، که بسیار سودمندتر از یک‌عمر نشستن بیهوده است!

۰۷ مهر ۰۰ ، ۰۰:۰۰

اصلاً نمی‌دانستم موسیقی می‌تواند قفل وجود آدم را باز کند،
آدم را به جایی ببرد
که حتی آهنگسازش هم انتظارش را ندارد!
نمی‌دانستم موسیقی اثری از خود بر دنیای اطراف ما بر جا می‌گذارد.
گویی اثرش را با خود به هر کجا می‌روید، می‌برد.

۰۶ مهر ۰۰ ، ۱۸:۰۰


دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند.

نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید:
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی؟
یک دفعه کلاس از خنده ترکید...
بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند.

اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.

او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند.
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و...
به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود.
آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد
مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا! و حق هم داشت.

آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم.
پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش میدانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند

روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست؟
همسرم جواب داد: من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم.
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.

عظمت در دیدن نیست
عظمت در چگونگی دیدن است...

Credit : SoulofDream

۰۶ شهریور ۰۰ ، ۰۶:۰۶


خوردیم زمین و دره و دریا را
کُشتیم شکوه صخره و صحرا را
یارب! انسان به جز مکافات چه داشت؟
ای کاش نیافریده بودی ما را

سروش آیینه


Credit :joreh99

۰۶ شهریور ۰۰ ، ۰۶:۰۰


ﻗﺮﻥ ۱۳ ﻃﺎﻋﻮﻥ ﺷﺎﯾﻊ ﺷﺪ،ﮐﻠﯿﺴﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﺩﺍﻧﺴﺖ ، ۱۲ﻫﺰﺍﺭ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺩﺭ ﺑﺎﻭﺍﺭﯾﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺳﺒﻮﺭﮒ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ. ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻃﺎﻋﻮﻥ ﮐﺸﺖ.
ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻗﺮﻥ ۱۶ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺗﯽ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺷﺪ.ﭘﺎﭖ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﯿﺰ ﻗﻄﻌﺎﺕ ﺑﺪﻥ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻨﺪ! ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻔﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﭘﺎﭖ ﻣﺮﺩﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺟﺰﺍﯼ ﺑﺪﻧﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﯿﺰ ﮔﻢ ﻧﺸﻮﺩ !
ﻗﺮﻥ ۱۷ ﺍﺩﻋﺎ ﺷﺪ ﻟﻤﺲ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﻗﺪﯾﺲ ﺩﺭ ﻓﻠﻮﺭﺍﻧﺲ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﻔﺎ ﻣﯽﺷﻮﺩ،ﺯﯾﺴﺖﺷﻨﺎﺳﯽ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﮐﺸﻒ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺑﺰ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺷﻔﺎ ﻣﯽﺩﺍﺩ!
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ نه ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻰ ﺁﻳﻨﺪ و ﻧﻪ ﺍﺣﻤﻖ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﺳﻂ آﻣﻮﺯﺵ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ، ﺍﺣﻤﻖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ! ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻮﺭﮐﻮﺭﺍﻧﻪ ﺍﺯ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﻯ ﻏﻠﻂ ﺍﺳﺖ.

#ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ


Credit : HISTOGRAPHY

۰۵ مرداد ۰۰ ، ۰۵:۰۵