هیچکس سرش انقدر شلوغ نیست که زمان از دستش در برود و تو را از یاد ببرد!
همه چیز برمیگردد به اولویت های ذهن آن آدم...
اگر کسی، به هر دلیلی، تو را از یاد برد، فقط یک دلیل دارد :
تو جزء اولویت هایش نیستی...
#پائولو_کوئیلو
هیچکس سرش انقدر شلوغ نیست که زمان از دستش در برود و تو را از یاد ببرد!
همه چیز برمیگردد به اولویت های ذهن آن آدم...
اگر کسی، به هر دلیلی، تو را از یاد برد، فقط یک دلیل دارد :
تو جزء اولویت هایش نیستی...
#پائولو_کوئیلو
شب میخوابی ، صبح بیدار میشی ؛ تلگرامتو چک میکنی ... خبرارو دونه دونه میخونی ؛ میبینی یکی از یکی بدتر و داغون تر ؛ هنگ میکنی ؛ نمیدونی از کدوم شروع کنی (؟) کدومو بگی (؟)
توییتر رو باز میکنی ؛ کمپینها و کارزارهایی که توی اون روز باب و داغ شده رو مرور میکنی ؛ ولی بازم هرچی پیش میری میبینی کمه ؛ انگار اقناع نمیشی (!) خسته میشی ... کم میاری ... میبُری (!) دیگه نمیدونی چیکار باید بکنی ... چیو باید به کی ثابت کنی ... فقط میدونی که خسته شدی و دیگه طاقت و تحمل هیچی رو نداری ؛ حوصله انجام هیچ کاری رو نداری... یه کم به خودت و ذهنت استراحت میدی ... سعی میکنی که افکارتو مرتب کنی ... اما وخامت اوضاع و شرایط این اجازه رو بهت نمیده ... نا امید میشی ... البته باید داغون تر میشی ؛ چون اصلا امیدی نبوده که بخواد تبدیل به نا بشه (!) برای سرگرمی میری اینستاگرام رو چک میکنی ... میبینی یه عده رد دادن یه عده هم که اصلا و رسما گاو تر از همیشه ، جوری دارن زندگی میکنن که انگار اونجوری مسخره بازی در بیارن میتونن از اون شرابط تهوع برانگیز فرار کنن (!) البته من خودمم از همونام ... من از اونام که از فرط رد دادن گاو میشم و ادای آدمای بیخیال رو در میارم (!) میخوام که بی تفاوت باشم (!) ولی باز ته دلم میدونم که آخرش گوهیه که باید رید به حال مملکت (!) ذهنم پریشون تر از اینه که بخوام با توضیح و تفسیر بیان کنم (!) یه وقتایی هر نوع تلاش برای فرار عبث و بیهوده س (!) من آدمی ام که سعی میکنم عقلانی رفتار کنم (!) اما همین شرایط گوهی یه وقتایی جلوی عقل رو میگیره و احساساتته که میرینه به خیلی چیزا (!) بعضی وقتا دیگه از حد و حدود روان پریشی خارج میشی ، پرخاش میکنی ، به در ، به دیوار ، به هر موجود زنده و یا هر کس و ناکسی که باعث و بانی شرایط الانت بوده (!) ناخودآگاه بیزار میشی از همه اطرفیات ؛ از آدمای دور و برت ... ناخوداگاه انتظاراتت بالا پایین میشه ، ناخوداگاه کمرت شکسته تر میشه ، ناخوداگاه موهای سفیدت بیشتر میشه ! ناخوداگاه نفس عمیق میشی و میفهمی که جوونیت داره ساده ی ساده ریده میشه (!)
و باز شب به سختی میخوابی ؛ البته شب که نه ... صبح ... دوباره این روال و روند مکرر مجدد تکرار میشه ... واقعا بعضی وقتا با خودم خیلی جدی فکر میکنم ... از خودم سوال میکنم ...
اواخر دی ماه سال 98 بود که دولت چین اعلام کرد که بیماری با عنوان #کرونا_ویروس در این کشور شیوع پیدا کرده و سرعت ابتلای افراد به حدی در این کشور بالا رفت که کشور چین وضعیت اضطراری اعلام نموده و مجبور به قرنطینه ی شهری شد و اجازه عبور و مرور به هیچ یک از شهروندان داده نمیشد.
اواخر بهمن ماه مسئولین جمهوری اسلامی که بر خلاف خط هوایی دنیا که پروازهای خود را با کشور چین قطع کرده بودند ، خطط هواپیمایی ماهان پروازهای خود را به این کشور لغو نکرد و حتی با وجود اینکه پس از اعتراض های فراوان مردم ؛ دولت اجازه رفت و آمد هواپیما و جا به جایی مسافر از چین و بالعکس را برای این خط هوایی ممنوع کرده بود ولی تا همین امروز 15 اسفند 98 خبرهایی ضد و نقیض ، مبنی بر تردد این ایرلاین گزارش شده.
خط هوایی ماهان زیر نظر سپاه پاسداران می باشد و بر اساس گزارش ها از دلایل مخالفت با ممنوعیت پروازها به چین برخی از فرماندهان سپاه اعلام شده.
وضعیت در برخی شهرهای ایران بحرانی و اضطراری اعلام شده و قحطی ابزار و تجهیزات بهداشتی در کشور کاملا مشهود است. اقلام پزشکی مثل روپوش و لباس مخصوص پرستاران و پزشکان و کیت های آزمایش و... در بیمارستان ها به شدت کم بوده و با وجود کمک های بین المللی سازمان بهداشت جهانی ؛ ایران همچنان با مشکلات دارو و اقلام بهداشتی دست و پنجه نرم می کند و مدیریت این اوضاع به حدی ناقص و نابسامان است که در صورت عدم همکاری مردم ، این بحران می تواند صدمات و خسارت های جبران ناپذیری به کشور وارد نماید.
فارغ از کمبود اقلام و تجهیزات پزشکی کمبود الکل و ماسک و... و عدم برطرف نمودن نیازهای مردم مشکلات عدیده ای را به وجود آورده.
مردم برای تهیه الکل و لوازم بهداشتی ، نه تنها به داروخانه ها ، بلکه به مارکت ها و مغازه های مختلف هجوم برده اند.
شرکت های تولید کننده ی دستکش های یکبار مصرف ، ماسک ، بطری های آب پاش و محلول های ضد عفونی کننده و... با کمبود مواد اولیه رو به رو شده اند و عرضه و تقاضا به مشکل بزرگی برخورده است.
استرس در بین اقشار جامعه باعث مشکلات فراوانی شده و همچنین و عده ای هم با سهل انگاری و عدم توجه به توصیه های پزشکان و مسئولان ، باعث ایجاد مشکلات در جامعه شده اند. مشکلاتی اعم از توجه به مسائل ایمنی و پزشکی و بهداشتی اعم از رها کردن دستکش های یکبار مصرف بر روی زمین در خیابان ها و دستمال ها و...
اعلام آمار و تعداد مبتلایان و فوتی ها در اخبار و خبرگزاری های مختلف متفاوت است و برخی از خبرگزاری ها معتقد هستند که آمارهایی که از سوی وزارت بهداشت ارائه می شود ، صحت ندارد و معتقدند مسئولین وزارت بهداشت آمار دقیق را به علت عدم ایجاد نگرانی در بین اقشار جامعه به درستی اعلام نمی کند و مسئولین با مردم صادق نیستند و به آنها دروغ می گویند.
من فکر میکنم که اوضاع پیشرفت این اپیدمی در ایران ؛ به قدری اصطراری است که مسئولین از گفتن واقعیت سر باز می زنند.
هر چه کشیدم
هر چه خوردم
تا تو را محو کنم
نشد که نشد
خود نیز تار و مار شدم
ولی ...
هیچ چیز از تو در من کم نشد
نه خاطره ای ف نه تصویری
تنها چیزی که به وقوع پیوست
دلتنگی محض بود و افسردگی
تنها چیزی که به وضوح حس میشد
نبودنت بود و جای خالی تو
که هیچ کسی شبیه به تو هم جای تو را نمیگرفت
بارها از خدا طلب مرگ کردم
نشد ... نشد که بمیرم
کاش دعای مشترکمان بعد از رفتنت و بعد از آخرین حرفها
برآورده میشد ... یادم است که میگفتی "آرزو میکنم که بمیری !"
تو را به جان آنکس که جای من را گرفت سوگند !
کمی بیشتر برای مرگ من دعا کن
راستش را بخواهی بسیار خسته ام ... روحم دچار کفیدن شده است
یا برگرد و مرا با وجود و حضورت روحی تازه ببخش
یا بسیار برای نبودنم دعا کن ... تا برآورده شود این آرزوی شیرین
#فرازهایی_از_فرودهای_زندگی
- رضا پورکریمان
30 آذر 94