.
حزب از درون نمی توانست متلاشی شود، اگر دشمنی هم داشت، دشمنانش راهی برای گردآمدن و یا حتی شناخت یکدیگر نداشتند.
شورش و عصیان فقط در نگاه، آهنگ کلام و یا حداکثر زمزمۀ یک کلمه خلاصه می شد. اما اگر کارگران به نحوی از میزان توانایی خود آگاه می شدند، تیازی به تبانی و توطئه چینی نداشتند. فقط کافی بود به پا خیزند و همانگونه که اسب ها با لرزش بدن مگس ها را می پرانند، تکانی به خود بدهند.
.