(قطرات خون از دماغش می چکد)
مرگ بوی خون می داد.
قطره قطره جمع گردد ، وانگهی دریا شود.
۲۴ آبان ۹۹ ، ۱۱:۰۰
(قطرات خون از دماغش می چکد)
مرگ بوی خون می داد.
قطره قطره جمع گردد ، وانگهی دریا شود.
◘ زندگی برای تو میشه خاطراتی که پشت سر گذاشتی ! ولی برای ما میشه "خطراتی" که پشت سر گذاشتیم و اینه تفاوت ما.
#رضا_پورکریمان
من و تو مثل دوتا رود موازی بودیم
من که مرداب شدم،کاش تو دریا بشوی
#مهدی_فرجی